پایان نامه نقش ترک فعل در جنایات با در نظر گرفتن قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ |
![]() |
میتوان به استناد ماده ۳۵۷ ق.م.ا مصوب ۱۳۷۰ وی را ضامن و به یکی از انواع قتل متهم و مجازات نمود؟!
قانونگذار در دو ماده فوق الذکر، شخص تارک را فقط به پرداخت خسارت محکوم نموده و وی را تنها در این حد ضامن شناخته است!!
مگر غیر از این بوده است که به استناد بند الف ماده ۲۰۶ ق.م.ا مصوب ۱۳۷۰ قانونگذار در مواردی که قاتل با انجام کاری قصد کشتن شخصی معیّن یا فرد یا افرادی غیر معیّن از یک جمع را دارد، خواه آن کار نوعاً کشنده باشد، خواه نباشد ولی در عمل سبب قتل شود، قتل عمد شناخته و برای آن مجازات اعدام در نظر گرفته بود؟!
قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ موادی را به ارتکاب جرم از طریق تسبیب به شکل ترک فعل اختصاص داده بود و تعمق در این مواد نشان میداد که به دلیل فقدان مسئولیت کیفری مباشر سبب، اقوا از مباشر بوده است، از این رو در همه این موارد تارک فعل که سبب باشد، مسئول است نه مباشر.
اما همانطور که در بالا بیان شد، ابهام در نوع این مسئولیت است، چرا اینکه فقط تارک فعل را، ضامن خسارت و به نوعی فقط پرداخت دیه محکوم نموده بود، در اینجا این سؤال به ذهن میرسید چه فرقی بین شخصی که عمداً بر سر راه فردی چاهی میکند و دیگری عمداً سنگی بر سر راه چاه میگذاشت و به همین دلیل باعث سقوط فرد مورد نظر و مرگش میشد و بین شخصی که عمداً و به قصد فرو ریختن، دیوار خانه اش را تعمیر نمی کند و مرگ فرد معین یا افراد غیر معین را رقم میزند، است؟! چرا قانونگذار اولی را قاتل عمدی میشناسد و دومی را به استناد مواد مورد اشاره فقط ضامن پرداخت خسارت؟!
در مدت زمان اجرای قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ همیشه این بحث مطرح بود که آیا میتوان تارک فعل را به مجازات اعدام محکوم نمود؟!
عدهای از حقوقدانان به استناد ماده ۲ قانون فوق الاشعار، که در آن بیان میداشت، در صورتی فعل یا ترک فعل قابل کیفر میباشد که برای آن مجازات تعیین شده باشد و چون در هیچ کجای قانون مستقیماً تارک فعل را قاتل و مستحق مجازات اعدام ندانسته، پس تارک فعل را فقط (مانند ماده ۳۵۷ق.م.ا مصوب ۱۳۷۰) میتوان به پرداخت خسارت محکوم کرد.اما عدهای دیگر از حقوقدانان نظر مخالف داشتندو میگفتند: در هر سه بند ماده ۲۰۶ مصوب ۱۳۷۰، در تبیین مصادیق مختلف قتل عمدی، و در بندهای الف و ب ماده ۲۷۱ همان قانون، درباره قطع عضو یا جراحات عمدی، به «انجام کار» اشاره شده است. بندهای الف و ب ماده ۲۹۵ مصوب ۱۳۷۰، در توضیح مفهوم
جنایات خطای محض و شبه عمد و بند ج ماده ۲۷۱ همان قانون، در مورد یکی از مصادیق قطع عضو یا جراحات عمدی، هم به فعل و هم به عمل اشاره کرده است. بنابراین طبق این مواد، تنها فعل میتواند موجب تحقق جرم قتل یا ایراد صدمات جسمانی گردد نه ترک فعل، پاسخ این استدلال این است که: اولاً، قتل یا صدمات جسمانی ناشی از ترک فعل از جمله مصادیق این جنایات است و لزومی ندارد که قانونگذار مصادیق همه جنایات را با صراحت بیان کند، ثانیاً، مقنن در مواد ۲۰۶ و ۲۷۱ مصوب ۱۳۷۰ در مقام تبیین موارد عمدی بودن جنایات بود نه بیان دقیق عنصر مادی جرایم که از باب مثال، این جرایم با انجام فعل تحقق پیدا کردند نه ترک فعل. ثالثاً، از نظر عرف، واژههایی نظیر «فعل» و «انجام دادن کار» معنای اعمّی دارد که شامل ترک فعل هم میشود. برای مثال، کسی که با انجام ندادن وظیفهاش باعث نتیجه ناگواری میگردد چه بسا مورد سرزنش دیگران واقع شود. علاوه بر آن، موادی که پیشتر در صدر این بخش مورد استناد قرار گرفتند، شاهد این دیدگاه است که ترک فعل نیز میتواند عنصر مادی جنایات واقع شود.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-02-05] [ 09:37:00 ب.ظ ]
|